آینده همین حالاست !

آینده همین حالاست !

My Creator Created Me For Create
آینده همین حالاست !

آینده همین حالاست !

My Creator Created Me For Create

راه های مقابله با استرس !

10 تا راه باحاله که یه دوست واسم ایمیل زد ...

حتما بخونین


اول اینکه از استرسهایتان حرف بزنید:

یک آدم صبور و دهن‌قرص، گیر بیاورید و کل بدبختی‌ها وجفتکهایی که از "الاغ زندگی"  خورده‌اید را با او تقسیم کنید…
بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند… علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز می‌کنید، اوهم سفره خودش را برایتان باز میکند و یحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید... و این یعنی آرامش..
دوم اینکه فقط به زمان حال فکر کنید:     
 گذشته‌تان و آینده‌تان را خیلی جدی نگیرید…
اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهی‌هایی که در گذشته در حق خودتان کرده‌اید، نشوید.
 همه همینطور بوده‌اند وانگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایده‌ای جز چرکی شدن آنها ندارد.آینده را هم که رسما بایداین مدلی که بخواهد نگرانتان کند اصلاً و ابداً به حساب نیاورید.
ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است..        
فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سخت‌تر و دردناک‌تر است…



ادامه مطلب ...

هادی ضیاالدینی (میکل آنژ سنندج) !




سال 1335 در سنندج و محله « جور آباد » و در خانواده ای اهل شعر و عرفان بدنیا آمدم . پدرم انسانی شریف و بیش از حد پرهیزکار بود . او بود که رفتار و زندگی شرافتمندانه  را به ما آموخت و مادرم در نهایت دلسوزی و فداکاری در تربیت ما آنی غافل نبود . قبل از دبستان به نقاشی پرداختم و بعد ازدوره ابتدائی اولین گامها را در مجسمه سازی برداشتم و این دو را با رنج فراوان و بدون آموزش و کلاسی آکادمیک همزمان پیش بردم . سال 1356 وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شدم . اولین استاد شریف و دلسوزم « هانیبال الخاص » مرا با ارزشهای طراحی آشنا ساخت و بمن آموخت که پیمودن راه هنر جز با کار ،کار و کار فراوان میسر نیست شاید بدین خاطر است که از آن هنگام تا کنون از پرکارترین نقاشان و طراحان سرزمینم هستم. مدت هفده سال همزمان با تحصیل به آموختن به آموزش پرداختم و خوشحالم که بنیادهای آکادمیک هنر طراحی ،نقاشی و مجسمه سازی را در کردستان پایه ریزی کردم .



منبع : زندگی (هادی سنه )



شاید لرزیدن ما هم نزدیک باشد !

به تمام هموطنان عزیز تبریزی که طعمه خشم طبیعت شده اند از ته دل تسلیت عرض میکنم و از خداوند بزرگ برایتان صبر میطلبم ...



گسل اصلی و جوان زاگرس فعال است و ما خانه هایمان را روی زاگرس ساخته ایم ...!


هر وقت زمین لرزه شدیدی در کشور رخ می دهد ، می توان حدس زد که گسل اصلی زاگرس فعال است . درست مانند یک فشارسنج که فشار وارده از طرف صفحه ی عربستان و هند بر فلات ایران را نشان می دهد . گسل اصلی زاگرس حدود 700 کیلومتر طول دارد . فشار صفحه ی عربستان به ایران باعث چین خوردگی های متعددی شده است . چین خوردگی های زاگرس از شمال غرب به جنوب ایران تا قله ی گنو در شمال بندر عباس امتداد دارد . این فشارها همچنین باعث شکل گیری خلیج فارس از یک طرف ، و قله های بلند تا ارتفاع 4800 متر ( دنا ، اشترانکوه و … ) و دره های عمیق و رودخانه های پرآب کارون ، کرخه ، دز و دشت های حاصلخیز در استان خوزستان و دیگر مناطق دامنه های زاگرس شده است .

اگر می خواهید به طور تقریبی نشانی از دو سر گسل اصلی زاگرس ببینید ، نقشه ی ایران در نگاه کنید . از تنگه ی هرمز در محل تلاقی خلیج فارس به دریای عمان ( جایی که عمق آب به بیش از صد متر می رسد ) ، خطی فرضی به دریاچه ی زیبای زریوار در مریوان وصل کنید . تمامی نقاط پیرامون این خط زلزله خیز شدید هستند .

گسل اصلی زاگرس در ابتدا و انتهای خود خم می شود و مانع از حرکت مداوم دو سوی گسل در این نواحی می شود . در شمال به سمت غرب خم می شود و در جنوب ( شمال بندر عباس ) به سمت شرق خم می شود .  استان هرمزگان ( دامنه های کوه گنو ) در جنوب و شمال غرب ایران ( تبریز ، قزوین ، بوئین زهرا ، منجیل و … ) چنین وضعی دارند . البته گسل های شرق به غرب که به موازات چین خوردگی های البرز امتداد دارند ، تونل کندوان در محور کرج – چالوس را قطع می کنند و به سوی شمال غرب امتداد می یابند . در این مناطق ، انرژی برای مدتی طولانی ( گاه تا بیش از هزار سال ) در گسل ذخیره می شود و وقتی سنگ ها در اثر فشار و گرما ، تحمل خود را از دست دادند ، به ناگاه مقدار زیادی انرژی در اثر شکستن و خرد شدن ناگهانی سنگ ها آزاد می شود . آن وقت است که زمین لرزه شدید رخ داده است . انتهای مناطق زلزله خیز شمال غرب ایران به مرز ایران و ترکیه ( ماکو و سلماس ) می رسد و تا سرتاسر رشته کوه آرارات امتداد دارد و می رسد به جایی که گسل مسبب زمین لرزه ماه اوت 1999 ازمیت ترکیه 20 هزار نفر را کشت و میلیاردها دلار خسارت بر جای گذاشت . این کمربند لرزه خیز پس از عبور از ترکیه ، شمال آفریقا ( مصر ، الجزایر و مراکش ) و جنوب ایتالیا تا کوه های آلپ در اروپا ادامه می یابد . 


منبع : مجموعه مقالات صدری زاده / Sadrizadeh Papers


برای مطالعه بیشتر :


๑۩۞۩๑ ژئومورفولوژی ๑۩۞۩๑


وبلاگ بزرگ مقالات زمین شناسی



اینم با زبان بی زبانی 0 و 1 !

01110011011000010110110001100001011011010010000001

10001001100001011000110110100001100101001000000110100001100001000011010

00010100110111101101101011010010110010001110110011000010111001001100001

01101101001000000110101101100101001000000110100001100001011011000110010

10111010001101111011011110110111000100000011010110110100001110101011000

10001000000110001001100001011100110110100001100101000011010000101001100

00101111010001000000110100101101110001000000110101101100101001000000110

10000110000101110010011001100110100100100000011101100110000101110011011

00101001000000110011101101111011001100111010001100001011011100010000001

10111001100001011001000110000101110010011000010110110100100000011000100

11001010110001001100001011010110110100001110011011010000110100101100100

گاهی باید آگاهانه استثمار شویم !

گاهی باید آگاهانه استثمار شویم تا شاید درک کنیم بعضی ها چه میکشند !
میگویند هزار پزشک به اندازه ی یک مریض نمیداند .

متاسفانه شرایط بد اقتصادی یا نه بهتر بگویم ، تمامی شرایط بدی که امکان وقوع دارند برای بعضی ها محیطی فراهم میکند که بتوانند با تمام قدرت از آب گل آلود ماهی بگیرند و راند خواری ها و سواستفاده های بزرگی ترتیب دهند ...!

همه شنیده ایم که فرش ها و تابلو فرش های دست باف ایرانی در زمره ی نفیس ترین ها در دنیا هستند و مهمترین بازار های خرید این فرش ها کشور های اروپایی از جمله آلمان و اتریش و ... است که با دیدن این هنر ارزنده ایرانی ها " دامنشان از دستشان برفته " و گاهی خیلی چیز ها را فراموش میکنند ؟!
آری همین کشور ها هستند که بزرگترین افتخارشان تدوین قوانین حقوق بشر و حمایت از کارگران و کلی شعار های دهان پر کن دیگر است ولی با این وجود از شرایط کار کردن کسانی که این فرش های زیبا را برایشان خلق میکند هیچ خبر ندارند یا این که خبر دارند و " شتر دیدی ندیدی " .
آنها نمیدانند کسانی که این فرش ها را میبافند با چه وسایل و امکانات و در چه شرایطی و به چه دلیل و با چه قیمتی این کار را انجام میدهند !
آنها نمیدانند که حتی یک درصد از قیمت خرید آنها به جیب بافندگان نمیرود !
آنها نمیدانند 399600 گره یعنی چه و پرداخت 12 ریال برای هر گره به چه معناست ! ( برای یک تابلو فرش 740 * 540 گره)
آنها نمیدانند که پشت درد و سوزش چشم یعنی چه ؟!

آنها فقط زحمت ِ  زدن یک میخ به دیوار را میکشند ... !


صاحبان این شرکت های فرش بافی  که شاید خودشان در طول عمرشان حتی یک گره به یک فرش نزده باشند با گرفتن نمایندگانی در سطح کشور و دادن وسایل بسیار ساده و غیر استاندارد و نخ های مورد نیاز و یک نقشه پانصد ششصد برگی که تنها چیزی که در آن نوشته شده مشتی اعداد و ارقام است بافندگان را تشویق به بافت تابلو فرش های نفیسی میکنند . در کمال ناباوری آنها حتی از دادن یک طرح کوچک از فرشی که قرار است بافته شود به بافندگان خود داری میکنند درست انگار که بافندگان ماشین هستند ؛ ماشین هایی زنده که فقط باید با اعداد کار کنند .

این شرکت ها با این سیاست که خودشان وسایل بافت فرش را برای بافندگان به در خانه هایشان میبرند تمامی قوانین کار را دور زده اند :


این بافنده ها نه بیمه میشوند نه اضافه کاری برایشان در نظر گرفته میشود و نه  آدم به حساب می آیند و خیلی " نه " های دیگر ؛ یعنی به معنای واقعی کلمه استثمار میشوند !


نمایندگان در سطح شهر ها و محلات بافندگانی را پیدا کرده و با دادن این وسایل به آنها فرش های نفیس از آنها تحویل گرفته و مبلغ ناچیزی به آنها میدهند ؛ نمایندگان این فرش ها را به شرکت اصلی که بیشترشان تبریزی و مشهدی و ... هستند فرستاده و آنها با ساعتی کار بر روی فرش ها و پرداخت کردن و تراش دادن سطح فرش آن را برای صادرات و تجارت میلیون دلاری آماده میکنند با وجودی که زحمت اصلی را بافندگان بیچاره ای کشیده اند که آنها حتی نامشان را هم نمیدانند !


محله های شهر ما هم از دیگر محلات کشور  مستثنی نیست و مدتی است که نمایندگانی به اینجا هم سرکی کشیده و خیلی ها را که عمدتا زن ها  هستند سر کار!! گذاشته اند .

آنها با شنیدن مبالغ 600000 تومان و 700000 تومان  تشویق به انجام این کار طاقت فرسا میشوند و سلامتیشان را با قیمت اندکی میفروشند!  در حالی که نمیدانند ده ها برابر این مبلغ را کسانی که هیچ کاری نمیکنند به جیب میزنند ، کسانی که نه چشمشان میسوزد نه پشتشان درد میگیرد نه انگشت هایشان  و نه قید مسافرت و تعطیلات را میزنند .

یک هفته پیش  من هم یکی از این تابلو فرش ها را گرفتم ؛ نه به خاطر پولش بلکه به خاطر تجربه استثمار شدن و همدرد شدن با قشری که فریادهایشان شنیده نمیشود و شاید ( واقعا "نمیدانند" که باید فریاد بکشند ).



فوریت های پزشکی با استانداردی متفاوت ...!



دیروز سر کوچه مون یه پیر زن بیچاره رو ماشین زد ؛ زنگ زدیم 115  بعد از 24 دقیقه تازه اومدن اونجا بعدشم شیش دقیقه طول کشید تا بردنش !
جالبیش اینجاست که قبل از 115 هم پلیس اومد و هیچ کاری نکرد هم آتش نشانی !
جالب تر اینجاست که هر وقت مستقیم به پلیس و آتش نشانی کار داشتیم و زنگ زدیم اونا هم با رکورد های 30 دقیقه به بالا اومدن ولی وقتی باهاشون مصاحبه میکنن میگن عملیات های ما متوسط در 4 دقیقه انجام میشه ؛ فکر کنم نسبیت عام اینجا کاملا صادقه  !!!!



کسی برنده نشد !


خوشم میاد ، اصلا توجه نمیکنید !



مسابقه !


دوستان عزیز میخوام بدونم تا حالا مفهوم آیکن وبلاگم رو کی فهمیده ؟


تا تاریخ 31/01/1391 فرصت دارید در قسمت نظردونی این پست نظرتونو اعلام کنید ( البته با توضیح )  !


تا این تاریخ نظرات این پست رو تایید نمیکنم تا در معرض دید نباشه ، بعد از این تاریخ ، تایید کرده و بین اونایی که درست گفتن قرعه کشی میکنم و یک شارژ تلفن همراه بهش جایزه میدم !



آیکن وبلاگ :