شاید زیباییش به دلیل بی کران بودنش باشد ؛ مانند دریا و آسمان یا شاید به دلیل بی حصر بودنش . این مفهوم خیلی وقت ها مرا به فکر وا میدارد که چقدر بخشنده است،واقعا میشود بی دریغ بخشیدش ! بدون ترس از آنکه کم شود !
دوست داشتن مانند باران است ؟! چون میتوان کسی را دوست داشت، بدون آنکه او بخواهد ..! مانند آنهایی که وقتی باران میبارد چتری بر سرشان میگذارند ، ولی باران همچنان میبارد ... اگرچه آن چتر در آن لحظه مانع ابراز احساسات باران با او گشته ؛ ولی چه معلوم که آن جرعه آبی که در یک روز گرم مینوشد همان قطره های بارانی باشند که آن روز بر چتر خورده اند ؟.... کسی چه میداند ؟!!!
ولی عشق ! حصاری است از سنگ ، که با دستان خودمان به دور دوست داشتن میکشیم ؛ که یا از حسادت است یا از بخل ویا شاید از چیز های دیگری... ؟! شاید به همین دلیل بوده است که گفته اند : " دوست داشتن از عشق هم برتر است ! "
همیشه محدود کردن چیزهای بیکران مشکل ساز بوده است ...
یادمان باشد انسانیت نیز بی کران است !بیایید همدیگر را دوست داشته باشیم ، بدون حسادت وبخل ، مانند باران !
من به عشق اصلامعتقدنیستم فکرمیکنم همش ازروعادت های شخص هستش که به دیگران عادت میکنه بعدا هم اگه خودشوبلانسبت جماعت گوج نکنه فراموش میکنه چون فراموشکاری ازخصوصیات جدایی ناپذیر آدماست !!!!!وابستگی وعشق یکیه مگه نه؟؟؟؟؟؟
وا لا با این تعریف شما از عشق استخوانهای فرهاد بیچاره و مجنون خاک بر سر و ... زیر خاک خورد شد .
خایشان بیامرزد .
ولی دوست من عشق از رو عادت نیست .
خیلی خیلی خیلی خیلی سخته که:
کسی رودوست داشته باشی ولی نتو نی نباید اصلا ... بهش بگی....................خیلی سخته عاشق باشی ولی وانمود کنی نیستی!
خیلی چیز ها هستن که خیلی سختن ولی واقعیت دارند و اتفاق می افتند !
واقعآ؛دوست داشتن،دوست داشتنیه حتی بدون حضور خودشخص،مانندعشق افرادخانواده به یگدیگر که وجود عزیزان را به وجودخودترجیح میدهند؛ولی بعضی وقتهاعشقم واقعیه،هروقت برای خوشبختی معشوقت از خواستهاوحتی معشوقت بگذری.عشق اغازدوست داشتنه!شاید؟!